loading...
انجمن شاعران آئینی بهبهان
دعبل بازدید : 8 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

معلوم شد حقیقت معنای مرد چیست

بنگر به کربلا که بفهمی نبرد چیست

بیتاب می شوی بخدا، آب می شوی

سرّ زبانِ تشنه، سرِ آب سرد چیست؟

ای کوفه ، ای مدینه و ای مکه درک کن

جام شراب و جای سگ و تخته نرد چیست

سیلاب سیلی آمد و باد کتک گرفت

تنها رقیه بود که فهمید درد چیست

حالا سری به نیزه و حالا زنی اسیر

این چشم های خیره گرِ دوره گرد چیست؟

هی گفت از حسین و هی گفت از حسین

زینب نگفت: سهم من از این نبرد چیست!


شعر از : میثم امانی

دعبل بازدید : 10 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

دلم گرفته از این روزهای دور از تو

خودت بگو چه کند قلب ناصبور از تو؟

درست، هم قد سی سال رنج فردوسی است

نوشته ام سر گهواره تا به گور از تو

صلاح آمدنت ، دست رودکی هم نیست

سخن چگونه بگوید دوچشم کور از تو؟

دلم خراب دوبیتی است مثل تو، طاهر

نه دشتی از سرمن رفته و نه شور از تو

چراغ عمر نظامی شکست، پشت شکست

بقای عمر تو باشد، بلا به دور از تو

نه حافظم که بنالم، نه سعدی ام عاشق

نه طرح نو بلدم من  نه وصف حور از تو

نیامدی که مرا مولوی کنی  یا شمس

چگونه نور بگیرم، چگونه نور از تو؟

تمام زردی خیرات شاعران از من

کمال سرخی اندیشه شرور از تو

من احتیاج به خیام دیگری دارم

که حق خویش بگیرم ولی به زور از تو

 

شعر از : میثم امانی

دعبل بازدید : 17 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

اگرچه خوش به شب و روز ما نمی گذرد

زمان، همیشه به سود شما نمی گذرد

 

تقاص دشمنی اهل بیت، سنگین است

خدا ازاین همه جور و جفا نمی گذرد

 

قبول توبه آدم، به چارده شرط است

امام اگر که نخواهد، خدا نمی گذرد

 

شهیدِ شاهدِ اول؛ علی  علی مولا

بدون اذن تو، آب و هوا نمی گذرد

 

چقدر ساده گذشتیم از کنار بقیع

خدا که ساده ازاین ماجرا نمی گذرد

 

اگر که کفر بورزی به آیه های خدا

مجال می دهدت منتهی نمی گذرد

 

فدای حضرت مهدی که مطمئنم من

به شیعه می نگرد، بی دعا نمی گذرد

 

هنوز اول خط است، منتظر باشید

که راه قدس جز از کربلا نمی گذرد

 


شعر از : میثم امانی

دعبل بازدید : 20 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

یوسف گمگشته می اید ولی الان کجاست؟

هیچ می دانید قطب عالم امکان کجاست؟

روز روشن، چشم روشن، مشعل روشن به دست

می رود دنبال یک انسان ولی انسان کجاست؟

روز و شب می بینمش انگار بین کوچه ها

این در آن در می زند: عمار کو؟ سلمان کجاست؟

بی پدر، سخت است بر من گوشه ی شب های شهر

آنکه می آورد بقچه بقچه آب و نان کجاست؟

زندگی ! دیگر نران، آرام جانم رفته است

جسم خود را بسکه چسبیدم؛ خدایا  جان کجاست؟

هی مدینه می رود، هی کربلا و هی دمشق

سر کجا؟  عموکجا؟  بابا کجا؟  میدان کجاست؟

یازده قرن است در دور و تسلسل مانده ایم

دور، دور مهدی اما مهدی دوران کجاست؟

حق چپاول می شود، ابنای باطل ساکت اند

پس معاویه کجا؟ پیراهن عثمان کجاست؟

یوسفم کنعان نمی آید، بیا یعقوب شو

رو به سوی کعبه ی موعود کن؛ کنعان کجاست!

 

شعر از : میثم امانی

دعبل بازدید : 10 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)

حرف بزن یا علی تا همگان بشنوند

نام تو را واجب است، مکان مکان بشنوند

حرف سر کوفه نیست، حرف سرعالم است

عده ای اندک چرا دراین میان بشنوند؟

خواست بگوید" به جان کیست که اولی تر است؟"

خواست ولی حیف شد، خواست به جان بشنوند

پیرغلامان تو  یک شبه دشمن شدند

خطبه  نگه دار تا چند جوان بشنوند

موقع جان دادنم آه  به دادم برس

بلکه دوگوشم کمی بانگ اذان بشنوند

وقت قیام علی است، صیحه بزن جبرییل

تا همه مردم عصر و زمان بشنوند

بنده کی ام؟  مولوی حرف درستی زده است

"سرِّ" تو را بهتر است از " دگران" بشنوند

 

شعر از : میثم امانی

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 109
  • بازدید کلی : 2,017
  • کدهای اختصاصی
    روزشمار فاطمیه
    مولای ما
    http://alibemani.persiangig.com/image/leader.JPG