loading...
انجمن شاعران آئینی بهبهان
دعبل بازدید : 7 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

 

مرحم به زخمهای دل مضطری بزن

یک شب بیا به خانه ی قلبم سری بزن


گر آمدی و باز در خانه بسته بود

در خواب مانده ایم دوباره دری بزن


از یاد رفته ای صبوری دگر بس است

 امشب بیا و سیلی درد آوری بزن


تا اندکی درد تو افتد به جان ما

بر نوکرت یک تشر آخری بزن


تنبیه تو حواس مرا جمع میکند

با این زدن دوباره مرا میخری بزن


عمریست جای یار تو سربار بوده ام

در زیر پای خسته یتان خار بوده ام


تنهاترین حجت ارض و سماء تویی

مظلوم تر از همه ی اولیاء تویی


بر زخمهای قلب غمینت نمک منم

با این وجود مرحم هر زخم ما تویی


آن بی وفا که کرده شما را رها منم

آن با وفا که باز نکرده رها تویی


خو کرده با غیبت کبری یتان منم

زندانی غربت بی انتها تویی


گریان روضه های شه کربلا منم

امروز مبتلای به کرب وبلا تویی


باید خودت برای ظهورت دعا کنی

تنها کسی که هست به فکر شما تویی


چشمت به راه بلکه کسی یاریت کند

در راه انتقام علمداریت کند

 

ای ذوالفقار خفته ی حیدر صبور باش

آرام جان خسته ی مادر صبور باش

 

ایوب صبر یوسف تنهای فاطمه

غیبت دگر رسیده به آخر صبور باش

 

در پیش دیدگان خداوندیت اگر

در خون نشسته دین پیمبر صبور باش

 

دیدی اگر که امت اسلام واحده

تن داده بر قتال برادر صبور باش

 

کردند شیعیان رهایت یکی یکی

در موج فتنه های مکرر صبور باش

 

در این زمانه دین هدف تیر فتنه هاست

دیدی جوان تو شده اکبر صبور باش

 

آقا دمشق نیا و یا جان مادرت

با گریه های زینب مضطر صبور باش

 

این روزها سوریه صحرای کربلاست

دیدی تو شیرخواره ی بی سر صبور باش

 

تا میزنی گریز به آغوش یک پدر

تا می رسی به حنجر اصغر صبور باش

 

وقتی رسید روضه به گودال قتلگاه

وقتی رسید نیزه به حنجر صبور باش

 

چیزی نمانده باز علم ها به پا شود

عالم دوباره صحنه ی کرب و بلا شود

 

حسین محسنات

 

دعبل بازدید : 11 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

این دیده را ساحل دریاچه کرده ایم

عمریست غیر گریه در اینجا چه کرده ایم ؟


عاشق به پای دلبر خود سر نهاده است

ما پای عشق بازی مولا چه کرده ایم ؟


عاشق شهید میشود و باز غرق خون

گوید خجل برای تو آقا چه کرده ایم؟


عاشق شهید کرب و بلای حسین بود

ما جز طواف کعبه ی آنها چه کرده ایم ؟


عاشق تمام عمر گرفتار دلبر است

ما غیر حرف ، غیر تماشا چه کرده ایم ؟


شرمنده از حال پریشان زینبیم

ما در قیاس زینب کبری چه کرده ایم ؟


وهابیان بیاد علی اصغر حسین

ششماهه میکشند ولی ما چه کرده ایم ؟

 

در روضه ی قرائت قرآن به روی نی

با من بگو که قاری خود را چه کرده ایم ؟

 

عمریست در برائت با اهل کوفه ایم

اما برای یوسف زهرا چه کرده ایم؟

 

آن عاشقان ولی خدا را به نی زدند

ما عاشقان ولی خدا را چه کرده ایم ؟

 

بر لب نوای العجل و در عمل ولی

تا که شود ظهور محیا چه کرده ایم ؟


حسین محسنات

دعبل بازدید : 7 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

باز دارم به سر هوای بقیع

باز این دل شده سرای بقیع


باز آتش گرفته سینه ی من

تا شود شمع و روشنای تو


خیمه ی اشک و آه و افسوس است

هر دلی گشته آشنای بقیع


یک شب جمعه زائران حسین

روضه خوانید از برای بقیع


تا که باشد گریز روضه یمان

از دل خاک کربلای بقیع


گریه کن بهر آن امامی که

آرمیده به شانه های بقیع


آن سفیر امام عاشورا

آخرین یادگار کرب و بلا


آنکه هم ناله با یتیمان بود

آنکه همپای با اسیران بود


آنکه با کاروان چهل منزل

بی سپر در دل بیابان بود


آنکه خاک قدوم بی جانش

سرمه ی دیده ی مغیلان بود


آنکه در کوچه های کوفه و شام

بر سرش اوج سنگ باران بود


آنکه در گوشه ی خرابه ی غم

پابه پای رقیه گریان بود


آنکه در صحن اشک چشمانش

غربت کربلا نمایان بود


گرچه سوزاند سینه اش را زهر

قاتلش خیمه های عطشان بود


لحظه ی آخری نمی دانم

زچه رو اینچنین پریشان بود


گفت من را کفن کنید اما

آن حسینی که شاه خوبان بود


غرق در خون سه روز پی در پی

بدنش روی خاک ، عریان بود

دعبل بازدید : 6 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

مرحم درد های ما زهرا  

هستی ما صفای ما زهرا


شیعه ایم و ولی ما حیدر

پاسدار ولای ما زهرا


قبله گاه قنوت عرش خدا

آسمان دعای ما زهرا


روز محشر میان خوف و رجاء

منجی هل عطای ما زهرا


باز هم فاطمیه آمد باز

مادری کن برای ما زهرا

 

حسین محسنات

دعبل بازدید : 7 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

باز هم شورشیست در دلها

باز در گل نشسته محمل ها

باز ذکر تو حضرت صادق

گشته نقل تمام محفل ها


وسعت بیکران تویی مولا

آشکار و نهان تویی مولا

ما همه جملگی زمینیم و

بهر ما آسمان تویی مولا


هرچه داریم از کرامت توست

همه از لطف بی نهایت توست

حوزه ی علمیه عنایت توست

قلب شیعه پر از روایت توست


تو چه زیبا نماز میخواندی

غرق سوز و نیاز میخواندی

آیه آیه به ناز میخواندی

گوئیا بر فراز می خواندی


محو در ذات کبریایی تو

جابر آمد شود فدایی تو

سلمی و کمیت و ابن عفان

همه گرم غزا سرایی تو


می گرفتی در شب خاموش

کیسه های طعام را بر دوش

نیمه شب ناشناس میرفتی

مثل جدت امیر برقع پوش


مثل حیدر غریب و بی یاری

بین نا مردمان گرفتاری

کوچه های مدینه قاتل تو

چه دل پر ز غصه ای داری


در همین کوچه مرتضی افتاد

مادرت فاطمه ز پا  افتاد

حال در کوچه ها تو را بردند

قرعه این بار بر شما افتاد


پا برهنه  در پی مرکب

میدویدی تو در سیاهی شب

کو عبایت ، عمامه ات چه شده

شده ای مثل عمه ات زینب


گرچه آتش گرفت بیت شما

گرچه بردند پا برهنه تو را

گرچه جانت به لب رسید اما

نیست روزی شبیه عاشورا


دخترت را حرامیان نزدند

بر تنت نیزه بی امان نزدند

شمر بر سینه ی شما ننشست

بر لبت چوب خیزران نزدند


حسین محسنات

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 68
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 73
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 81
  • بازدید ماه : 79
  • بازدید سال : 169
  • بازدید کلی : 2,077
  • کدهای اختصاصی
    روزشمار فاطمیه
    مولای ما
    http://alibemani.persiangig.com/image/leader.JPG