بلند مرتبه شاهی برادرش افتاد
تمام هستی او در برابرش افتاد
چه شد که روز دهم آسمان به زیر آمد
در آن دمی که علمدار پیکرش افتاد
تمام اهل حرم خون به گریه در وقتی
عمود ملجم دوم برآن سرش افتاد
گمان کنم که حسین(ع) مرگ خود زحق میخواست
همین که از سر اسب میر لشکرش افتاد
حسین(ع) که قامت او کعبه ملائک بود
ولی زمرگ برادر سراسرش افتاد
برای ساقی آبی که تشنه جان می داد
عزیز فاطمه(ع) همراه خواهرش افتاد
نشان بوسه حیدر(ع) هنوز هم پیداست
بر آن دو دست شفاعت که از برش افتاد
قد کمان حسین(ع) همچو مادرش زهراست
مگر که خون خدا یار و یاورش افتاد
ازین به بعد آسمان همیشه تاریک است
چراکه ماه مدور ز محورش افتاد
شاعر : سعید قاسمی