loading...
انجمن شاعران آئینی بهبهان
دعبل بازدید : 6 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

باز دارم به سر هوای بقیع

باز این دل شده سرای بقیع


باز آتش گرفته سینه ی من

تا شود شمع و روشنای تو


خیمه ی اشک و آه و افسوس است

هر دلی گشته آشنای بقیع


یک شب جمعه زائران حسین

روضه خوانید از برای بقیع


تا که باشد گریز روضه یمان

از دل خاک کربلای بقیع


گریه کن بهر آن امامی که

آرمیده به شانه های بقیع


آن سفیر امام عاشورا

آخرین یادگار کرب و بلا


آنکه هم ناله با یتیمان بود

آنکه همپای با اسیران بود


آنکه با کاروان چهل منزل

بی سپر در دل بیابان بود


آنکه خاک قدوم بی جانش

سرمه ی دیده ی مغیلان بود


آنکه در کوچه های کوفه و شام

بر سرش اوج سنگ باران بود


آنکه در گوشه ی خرابه ی غم

پابه پای رقیه گریان بود


آنکه در صحن اشک چشمانش

غربت کربلا نمایان بود


گرچه سوزاند سینه اش را زهر

قاتلش خیمه های عطشان بود


لحظه ی آخری نمی دانم

زچه رو اینچنین پریشان بود


گفت من را کفن کنید اما

آن حسینی که شاه خوبان بود


غرق در خون سه روز پی در پی

بدنش روی خاک ، عریان بود

 

حسین محسنات

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 31
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 127
  • بازدید کلی : 2,035
  • کدهای اختصاصی
    روزشمار فاطمیه
    مولای ما
    http://alibemani.persiangig.com/image/leader.JPG