loading...
انجمن شاعران آئینی بهبهان
دعبل بازدید : 13 یکشنبه 25 خرداد 1393 نظرات (0)

نسیم دربدرم گرد راه آوردم
زشب سیاه ترم رو به ماه آوردم

دوباره توبه شکستم دلم پریشان شد
دوباره بر سـر دوشم گنــاه آوردم

به جرم خیره سری بنده را عذاب کنید
ولی بدان بدنی همچو کاه آوردم

دلم شکست دو چشمم دو ابر باران شد
زسینه ناله ای از جنس آه آوردم

در آستان کرم شرط مسئلت فقر است
تمام فقرم و رو سوی شاه آوردم

اگرچه لایق لطف تو نیستم اما
برای جلب نگاهت نگاه آوردم

همان گدای شب جمعه ام که کاسه بدست
بــه روضـه ی شـه بـی سـر پـنـاه آوردم

زدند سینه ی من را به نام عشق حسین
نـشــان نــوکــری بــارگــاه آوردم

شعر از حسین محسنات
دعبل بازدید : 14 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (0)

بلند مرتبه شاهی برادرش افتاد
تمام هستی او در برابرش افتاد


چه شد که روز دهم آسمان به زیر آمد
در آن دمی که علمدار پیکرش افتاد


تمام اهل حرم خون به گریه در وقتی
عمود ملجم دوم برآن سرش افتاد


گمان کنم که حسین(ع) مرگ خود زحق میخواست
همین که از سر اسب میر لشکرش افتاد


حسین(ع) که قامت او کعبه ملائک بود
ولی زمرگ برادر سراسرش افتاد


برای ساقی آبی که تشنه جان می داد
عزیز فاطمه(ع) همراه خواهرش افتاد


نشان  بوسه حیدر(ع) هنوز هم پیداست
بر آن دو دست شفاعت که از برش افتاد


قد کمان حسین(ع) همچو مادرش زهراست
مگر که خون خدا یار و یاورش افتاد


ازین به بعد آسمان همیشه تاریک است
چراکه ماه مدور ز محورش افتاد


شاعر : سعید قاسمی

دعبل بازدید : 11 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (1)

 

ما را بنشان، زیر پر و بال خودت

 

یک قدر برس به وضع و به حال خودت

 

هر چند فدک، گرفته شد؛ چیزی نیست

 

مادر   فدکِ هستی من مال خودت

 

.....

 

حق امت، حق ولیّ را بردند

 

توحید به شکل عملی را بردند

 

دعوا به سر فدک نبوده آخر

 

طومار ولایت علی را بردند

 

...........

 

ظلم است، کتک به یاس نیلی بزنند

 

شلاق و لگد، به هر دلیلی بزنند

 

دست پدرت بسته، کجایی مهدی؟

 

نگذار به مادر تو سیلی بزنند

 

.........

 

بوی پدرت می آید، غصه نخور

 

او پشت درت می آید، غصه نخور

 

تنهایی در بقیع سخت است ولی

 

دارد پسرت می آید، غصه نخور

 

........

 

روزی، نظر فاطمه برمی گردد

 

دیگرهنر فاطمه برمی گردد

 

تا اجر مصائب پدر را بدهد

 

مهدی، پسر فاطمه برمی گردد

 

 

 

شاعر : میثم امانی

 

 

دعبل بازدید : 9 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

 

به گرگان آمده ای

به بهبهان بیا

به ابن بابویه نوشتی

به ما بنویس

یا ابالمهدی

 

*******************

در این زمانه که فسق و فجور می بارد


چه حکمت است  خدایا  سرور می بارد


چه کرده ای تو مگر پشت میله زندان؟


هنوز از در و دیوار ، شور می بارد


همین که وارد زندان شدی، نگهبان گفت


بنازم این قد و بالا که نور می بارد


از آن دقیقه که افتاد سایه ات بر من


هنوز از سر و رویم، غرور می بارد


نوشته اید: بدان ابن بابویه قمی


دوام فیض به قلب صبور می بارد


چه فرق می کند آخر ؟ مدینه یا گرگان؟


ولیّ شیعه به نزدیک و دور می بارد


امام یازدهم شد امان اهل زمین


امام اگر که نباشد، شُرور می بارد


امام یازدهم ، صامت است، با این حال


بخواه تا که ببینی چه جور می بارد


 

شاعر : میثم امانی

 

دعبل بازدید : 11 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

علی را خدا بهترین آفریده                        به عشقش بهشت برین آفریده

برای ثواب و عقابش خداوند                      تـرازو و مـعیـار دیـن آفریـده

نباشد مثالی برایش که اورا                     خدا یکه و بی قرین آفریده

به آن غاصبان خلافـت بگوئید                   علی را خدا جانشین آفریده

از آن روز اول خـداونـد او را                        امیر زمان و زمین آفریده

نه در روز آدم گلــش را سرشته               همین را بدان پیش از این آفریده

تو برتر بدان هر چه هم من بگویم             که او را چنان و چنین آفریده

سرانجام توصیف حیدر جنون است           خدایش جنون آفرین آفریده

 

 حسین محسنات

دعبل بازدید : 12 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)


صدای پای غریبی زدور می آید
دوباره لحظه ی ناب حضور می آید

دوباره بی سر و پا می شود دل مجنون
دوباره بر سر شوریده شور می آید

خبر رسیده طلوع سپیده نزیک است
به ظلمت دل ما باز نور می آید

رسیده پیرهنی دیده ها چراغان شد
به کلبه ی غم و ماتم سرور می آید

صبور باش که یک جمعه از همین ایام
ز پشت پرده ی غیبت صبور می آید

جوانیم سپری شد اجل امانم ده
به چشم خویش ببینم ظهور می آید

 

حسین محسنات

دعبل بازدید : 7 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

باز دارم به سر هوای بقیع

باز این دل شده سرای بقیع


باز آتش گرفته سینه ی من

تا شود شمع و روشنای تو


خیمه ی اشک و آه و افسوس است

هر دلی گشته آشنای بقیع


یک شب جمعه زائران حسین

روضه خوانید از برای بقیع


تا که باشد گریز روضه یمان

از دل خاک کربلای بقیع


گریه کن بهر آن امامی که

آرمیده به شانه های بقیع


آن سفیر امام عاشورا

آخرین یادگار کرب و بلا


آنکه هم ناله با یتیمان بود

آنکه همپای با اسیران بود


آنکه با کاروان چهل منزل

بی سپر در دل بیابان بود


آنکه خاک قدوم بی جانش

سرمه ی دیده ی مغیلان بود


آنکه در کوچه های کوفه و شام

بر سرش اوج سنگ باران بود


آنکه در گوشه ی خرابه ی غم

پابه پای رقیه گریان بود


آنکه در صحن اشک چشمانش

غربت کربلا نمایان بود


گرچه سوزاند سینه اش را زهر

قاتلش خیمه های عطشان بود


لحظه ی آخری نمی دانم

زچه رو اینچنین پریشان بود


گفت من را کفن کنید اما

آن حسینی که شاه خوبان بود


غرق در خون سه روز پی در پی

بدنش روی خاک ، عریان بود

دعبل بازدید : 6 یکشنبه 22 دی 1392 نظرات (0)

مرحم درد های ما زهرا  

هستی ما صفای ما زهرا


شیعه ایم و ولی ما حیدر

پاسدار ولای ما زهرا


قبله گاه قنوت عرش خدا

آسمان دعای ما زهرا


روز محشر میان خوف و رجاء

منجی هل عطای ما زهرا


باز هم فاطمیه آمد باز

مادری کن برای ما زهرا

 

حسین محسنات

دعبل بازدید : 10 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)
دعبل بازدید : 10 شنبه 21 دی 1392 نظرات (0)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 37
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 124
  • بازدید سال : 214
  • بازدید کلی : 2,122
  • کدهای اختصاصی
    روزشمار فاطمیه
    مولای ما
    http://alibemani.persiangig.com/image/leader.JPG